کد مطلب:187867 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:235

زائیدن گرگ باوفا
مرحوم شیخ مفید رحمة الله علیه به نقل از محمد بن مسلم - كه یكی از اصحاب امام باقر و امام صادق علیهماالسلام و از راویان حدیث است - حكایت كند:

روزی به همراه حضرت ابوجعفر، امام محمد باقر علیه السلام از شهر مدینه طیبه به سوی مكه معظمه حركت كردیم؛ من سوار الاغ بودم و حضرت بر قاطری سوار بود.

در بین راه، ناگهان گرگی از بالای كوهی نمایان شد و كم كم جلو آمد تا نزدیك ما رسید و حضرت متوقف شد.

گرگ نزدیك تر آمد و سپس دست های خود را بلند كرده و بر زین قاطر نهاد و سر خود را تا نزدیك گوش امام باقر علیه السلام بلند كرد و حضرت نیز سر خود را فرود آورد؛ و گرگ لحظاتی در گوش حضرت سخنانی را مطرح و نجوا كرد.

آن گاه امام علیه السلام گرگ را مخاطب قرار داد و فرمود: برو، مشكل تو را حل كردم.

پس از آن، گرگ با سرعت برگشت و از آنجا دور شد.

من از مشاهده چنین صحنه ای در حیرت و تعجب قرار گرفته و به امام محمد باقر علیه السلام عرضه داشتم: یا بن رسول الله! چیز بسیار عجیبی را دیدم، جریان چه بود؟!

حضرت فرمود: گرگ به من گفت: ای پسر رسول خدا! جفت - همسر - من در این كوه می باشد؛ و باردار است و هم اكنون درد زائیدن بر او بسیار سخت شده است.

از خداوند متعال بخواه تا زائیدن را بر آن آسان و ساده گرداند.

و همچنین از خدا درخواست نما، تا نسل مرا بر هیچ یك از دوستان و شیعیان تو مسلط نگرداند.

و در نهایت، من به آن گرگ گفتم: خواسته ات را انجام دادم، و حاجتش برآورده شد. [1] .


[1] اختصاص شيخ مفيد: ص 300.